کیفیت قبل و بعد از تولد حضرت فاطمه
 
درباره وبلاگ


خدا یا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم،و ان گونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم ________ _______ ______ _____ ____ بی انتهــــــــــــــــــــــــــــــــاتــریــــن
بــــی انـتــهــاتــریــن
عــبــرتـــــــــــــــ

در مسیر برنامه‌ریزی ‌شده الهی برای تولّد حضرت فاطمه(س)، دو بخش قابل بررسی است:
بخش اوّل: اسرار پیش از تولّد تا زمان تولّد؛
بخش دوم: اسرار، كیفيّت و نكات مربوط به هنگام تولّد.
بر اساس حكمت الهی، تولّد دختری كه تكمیل‌كننده موضوع نبوّت و پایه‌گذار مسئله امامت است و به القاب امّ ابیها و اُمُومَـه الائمّه (همان) مزيّن شده، نیازمند مقدّماتی است كه در صورت فراهم نشدن مقدّمات، كار به سرانجام نمی‌رسد و به هدف نائل نمی‌شود.
امّا در زمینه مقدّمات تولّد حضرت فاطمه(س) در زمان حیات پیامبر اكرم(ص) اختصاصاً مواردی وجود دارد كه بسیار قابل تأمّل است.
حضرت فاطمه(س) از نسل فردی است كه خداوند درباره او فرموده است:
«خلقت الاشیاء لاجلك و خلقتك لاجلی؛3
همه چیزها را برای تو و تو را برای خودم آفریدم.»
در این بیان نورانی، عظمت وجودی پیامبر اكرم(ص) به تصویر كشیده شده است؛ هرچند عقول ما از درك كُنه آن ناتوان و عاجز است.
پیامبری كه از حیث جسمی و نژادی نیز، به برترین قبیله و تیره اعراب منتسب و به نبيّ قُرشی4 معروف است، وجود نازنین حضرت فاطمه(س) را بِضعه؛ (پاره گوشت خود) می‌داند.5

1. اسرار قبل از تولّد تا زمان تولّد
این موضوعات و نكات، مواردی است كه در احادیث بیان شده است و هدف ما در این گفتار، بحث سندی احادیث نیست؛ زیرا پرداختن به آن مجالی گسترده‌تر و فرصت دیگری می‌طلبد. غالب این موارد كه در احادیثی با مضامین مشترك بیان شده، مورد اعتماد و وثوق علمای شیعه قرار گرفته است. محور كار، حدیثی است كه علّامه مجلسی آن را با سند مُفَضَّل بن عمر جعفی از قول امام صادق(ع) بیان كرده است.

1 ـ 1. بشارت خداوند به وجود حضرت فاطمه(س) در معراج
پیش از تولّد حضرت فاطمه(س)، خداوند در معراج، بشارت تولّد ایشان را به نبيّ خاتم(ص) داده و فرموده بود:
«يَا مُحَمَّد! إِنَّ اللهَ تَعَالَی يُبَشِّرُكَ بِفَاطِمَةَ مِنْ خَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ...؛6
ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه، دختر خویلد به تو بشارت می‌دهد.»
بشارت پیامبر اكرم(ص) به وجود مقدّس حضرت فاطمه(س)، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمّیت موضوع تولّد ایشان است و می‌توان به جرئت گفت كه این مسئله، یكی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان بوده كه از طرف خداوند در آن موقعيّت به پیامبر(ص) نوید داده شد. نكته دیگر در این حدیث، این است كه خداوند نام مبارك فاطمه را نیز پیش از ولادت برای او تعیین كرده است. در مورد نام فاطمه وجه تسمیه‌های مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا(ص) فرمودند:
«لِاَنّها فُطِمَتْ هِيَ وَ شیعتُها و ذُرّیتُها مِنَ النّار؛7
زیرا او، شیعیان و ذُرّیه‌اش را از آتش باز داشته و بركنار شده‌اند.»

2 ـ 1. دوری گزیدن پیامبر(ص) از خدیجه(س)
خداوند به پیامبر اكرم(ص) دستور می‌دهد كه باید چهل شبانه‌روز از حضرت خدیجه(س) دوری گزیند.
در بخشی از حدیث آمده است:
«النَّبِيُّ(ص) جَالِسٌ بِالْأَبْطَحِ وَ مَعَهُ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ الضَّحْضَاحِ وَ أَبُو بكر وَ عُمَرُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِیطَالِبٍ وَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذْ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِیلُ فِی صُورَتِهِ الْعُظْمَی قَدْ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ حَتَّی أَخَذَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ فَنَادَاهُ يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَی يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ وَ هُوَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِیجَةَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً؛8
پیامبر(ص) در ریگزار ابطح با عمّار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبكر، عمر، عليّ ابن ابی‌طالب(ع)، عبّاس بن عبدالمطلّب و حمزه بن عبدالمطلّب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظیمش بر او فرود آمد؛ بال‌هایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: «ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام می‌فرستد و به تو دستور می‌دهد كه چهل روز از خدیجه فاصله بگیری.»
در این قسمت از حدیث، دو نكته قابل تأمّل است:
اوّل اینكه جبرئیل(ع) با هیبت اصلی خود (با بال‌های گسترده) بر پیامبر(ص) فرود آمد. این مسئله نشان می‌دهد كه حامل پیامی بسیار مهم برای پیامبر(ص) بوده است؛ همچنان ‌كه برای اعلام امر رسالت هم با هیبت كامل بر رسول ‌الله(ص) ظاهر شد؛9
نكته دوم، واژه «يَأْمُرُكَ؛ خداوند به تو دستور می‌دهد» است. این نكته، متضمِّن این معناست كه دستور لازم ‌الاجرا و دارای وجوب فوری است؛ زیرا خداوند از عشق فراوان پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س) به یكدیگر آگاه بود و می‌دانست چنین دستوری بر آن دو حضرت، سنگین و مشقّت‌بار است. از این‌رو، در ادامه حدیث آمده است:
«فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَی النَّبِيِّ وَ كَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً؛10
پس، آن بر پیامبر(ص) سنگین و سخت آمد؛ زیرا او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.»
ولی چون دستور، دستور الهی و لازم‌ الاجرا بود، پیامبر(ص) بر انجام آن، لحظه‌ای درنگ نكرد و از همان لحظه، امر الهی را شروع نمود؛ بدون اینكه واقعيّت امر را به حضرت خدیجه(س) اطّلاع دهد. از این ‌رو، آن حضرت در روزهای آخر دوره، عمّار یاسر را به خدمت خدیجه(س) فرستاد و به او فرمود: «به خدیجه بگو:
يَا خَدِیجَةُ لَا تَظُنِّی أَنَّ انْقِطَاعِی عَنْكِ [هِجْرَةٌ] وَ لَا قِلًی وَ لَكِنْ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی بِذَلِكَ لتنفذ [لِيُنْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّی يَا خَدِیجَةُ إِلَّا خَيْراً فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِی بِكِ كِرَامَ مَلَائِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً؛11
گمان نكن كه من از تو بریده و تو را رها كرده‌ام؛ بلكه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن، خیر بیاندیش. خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته‌ها افتخار می‌كند.»
لازم به ذكر است كه حضرت خدیجه(س) نیز در همین ايّام به دستور پیامبر اكرم(ص) در منزل مانده بود و نمونه بارز آیه «و قََرنَ فی بُيُوتِكُنَّ»13 در این ايّام و در تمام عمر و برای دوری پیامبر(ص) در حزن و نگرانی بود.

3 ـ 1. روزه گرفتن، قیام و عبادت شبانه در طول مدّت چهل شبانه‌روز
در بخشی از حدیث آمده است:
«فَأَقَامَ النَّبِيُّ أَرْبَعِینَ يَوْماً يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ؛14
پیامبر در این چهل روز، روزه‌دار بود و در شب به عبادت می‌پرداخت.»
او باید چهل شبانه‌روز، یادآور اربعین میقات حضرت موسی(ع)15 با تمام مشكلات آن زمان و مسائل روزمرّه نوپای اسلام، در عبادت و بندگی سپری نماید.
در حدیث، بیان شده كه پیامبر(ص) در پیغام خود به حضرت خدیجه(س) می‌فرماید:
«فَإِنِّی فِی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ؛16
من در منزل فاطمه بنت اسد، مادر اسدالله الغالب هستم.»

4 ـ 1. پایان چهل روز، نزول جبرئیل و میكائیل برای تحفه الهی
پس از سپری شدن «فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ»، جبرئیل(ع)، فرود آمد و گفت:
«يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَی! يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ هُوَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِيَّتِهِ وَ تُحْفَتِهِ. قَالَ النَّبِيُّ(ص) يَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا تُحْفَةُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَا تَحِيَّتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِی...؛17
ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود می‌فرستد و به تو دستوری می‌دهد كه برای هدیه و تحفه او آماده شوی. پیامبر(ص) به او گفت: «تحفه پروردگار چیست؟» جبرئیل گفت: «من به آن آگاهی ندارم.» در آن وقت، میكائیل فرود آمد و با او ظرفی بود كه با پارچه‌ای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود. آن را جلوی پیامبر(ص) گذارد.»
در قسمتی از حدیث آمده كه جبرئیل(ع) در جواب سؤال پیامبر(ص) در مورد تحفه الهی، این جمله را بیان كرد: «لا علمَ لی.» این چه تحفه‌ای بود كه جبرئیل(ع)، مأمور خبرهای غیبی خداوند، نسبت به ماهيّت آن اظهار بی‌اطّلاعی می‌كند؟ همان‌گونه كه در زیارتش به آن اشاره شده است:
«فاطمةُ بنتُ رسول‌الله وَ بِضعَه لَحمِهِ و صَمیم قَلبِهِ و فَلذَه كبدِهِ وَ التَّحیه مِنكَ لَهُ وَ التُحفه؛18
فاطمه دختر رسول خدا، پاره تن و قوام قلب او، پاره جگرش و آنكه هدیه و تحفه پروردگار برای پیامبر(ص) بود.»
«وَ لَها لیسَ نَواله الّا نَوالَ اللهِ عَمَّ نَوالَهُ؛19
برای آن حضرت (زهرا(س)) عطا و بخششی است كه بالاتر از آن نیست، مگر عطا و بخشش خداوندی كه بخشش او همگانی است.»
نزول میكائیل(ع)، فرشته رزق و روزی، از نكات قابل تأمّل در این موضوع است. فرود دو فرشته برای انجام یك امر الهی، یكی حامل پیام و یكی حامل هدیه الهی، همه عظمت یك موضوع را می‌رساند. قرار است چه اتّفاقی بیافتد؟

5 ـ 1. افطار با غذای مخصوص دربار الهی، معجونی از بهشت
جبرئیل(ع) به پیامبر(ص) گفت:
پروردگار به تو دستور می‌دهد كه از این غذا افطار كنی. «كَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَكَلَ النَّبِيُّ(ص) مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِيّاً وَ مَدَّ يَدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَيْهِ جَبْرَئِیلُ وَ غَسَلَ يَدَهُ مِیكَائِیلُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِیلُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَی السَّمَاءِ؛20
ظرف را آشكار ساخت. در آن، خوشه‌ای خرمای تازه و خوشه‌ای انگور بود. رسول خدا(ص)از آنها میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست‌های خود را بشوید؛ جبرئیل بر دست‌هایش آب ریخت. میكائیل آن را شست‌وشو داد و اسرافیل با دستمالی خشك كرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.»
نكته اوّل: یكی دیگر از فرشتگان الهی، یعنی اسرافیل(ع)، به عنوان یك خدمت‌كار در این زمان و برای این موضوع حضور یافته است.
نكته دوم: در بخشی از حدیث آمده كه حضرت علی(ع) می‌فرمایند:
«روش پیامبر(ص) این بود كه هنگام افطار به من دستور می‌داد در را باز كنم تا اگر كسی می‌خواست غذا بخورد، وارد شود؛ ولی در آن شب به من فرمودند: «كنار در بنشین و كسی را راه نده؛ زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است.»21
پس می‌توان گفت این غذا با غذاهای دنیایی بسیار فرق داشت؛ بلكه در میان مائده‌های الهی نیز غذای مخصوص دربار الهی بود.
نكته سوم: در مورد نوع غذایی كه باعث انعقاد نطفه وجود
حضرت زهرا(س) در جسم پیامبر(ص) گردید، چندین نظر بیان شده است:
1. خرما و انگور (همان)؛
2. سیب بهشتی از درخت طوبا؛22
3. آمیخته ‌شدن عرق جبرئیل؛23
4. خرما به تنهایی.24
از میان موارد فوق، سیب بهشتی از بقيّه اهمّیت و شهرت بیشتری دارد. از همین‌روست كه در زیارت‌نامه آن حضرت، ایشان را «تفاحه الفردوسِ و الخُلدِ؛ سیب بهشتِ فردوس و خلد»25 خطاب قرار می‌دهیم.
امّا می‌توان این نكته را نیز عنوان نمود كه هر سه مورد، یعنی سیب، انگور و خرما از بهشت برای پیامبر(ص) آمده بود و با توجّه به دو نكته، می‌توان بین هر سه میوه جمع نمود:
الف) از مهم‌ترین درختان بهشتی، درخت طوبا است. در فرمایش امام رضا(ع) خطاب به اباصلت آمده است:
«إنَّ شجرةَ الجَنَّةِ تَحمِلُ أنواعاً ... وَ لَیست كَشَجرةِ الدُّنیا؛26
همانا درخت بهشتی انواع میوه‌ها را دارد و مانند درخت دنیایی نیست. بنابراین درخت طوبا می‌تواند هر نوع میوه‌ای را در بر داشته باشد.»
ضمن اینكه در برخی از روایات، نام اختصاصی از میوه برده نشده و فقط اشاره شده كه جبرئیل(ع) از میوه‌های طوبا به پیامبر(ص) دادند؛ مانند این حدیث:
«هنگامی كه عایشه به بوسیدن مكرّر حضرت فاطمه(س) توسط پیامبر(ص) اعتراض كرد، رسول خدا(ص) به او فرمودند:
«يَا عَائِشَةُ! إِنِّی لَمَّا أُسْرِيَ بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَكَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللهُ ذَلِكَ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ؛27
ای عایشه! هنگامی كه به معراج رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئیل مرا به نزدیك درخت طوبا برد و از میوه‌های آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل كرد و هنگامی كه به زمین فرود آمدم در اثر مواقعه با خدیجه، به فاطمه باردار گشت.»
ب) خوردن این میوه‌ها در مراحل مختلف صورت گرفته است. در معراج، بحث میوه سیب و درخت طوبا برای پیامبر(ص) مطرح شده و بعد از آن، در زمین رطب و انگور و در جمع باعث ایجاد نطفه آن بانوی اسلام گردیده است و به نظر می‌آید آمیختگی عرق جبرئیل(ع) در موقع حمل آن غذا صورت گرفته باشد؛ نه به عنوان یكی از اجزای اصلی.

6 ـ 1. تعجیل پیامبر(ص) در مواقعه با حضرت خدیجه(س) به امر الهی
پس از آنكه پیامبر(ص) از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل(ع) او را از نماز خواندن منع نمود و به او فرمود:
«الصَّلَاةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَيْكَ فِی وَقْتِكَ حَتَّی تَأْتِيَ إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَةَ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ يَخْلُقَ مِنْ صُلْبِكَ فِی هَذِهِ اللَّيْلَةِ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً فَوَثَبَ رسول ‌الله(ص) إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَةَ؛28
اكنون وقت نماز نیست؛ بلكه باید به خانه خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود كه امشب از صلب شما فرزندی پاك بیافریند. رسول خدا(ص) به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانه خدیجه روان گردید.»
از عبارت «وَثَبَ الی؛29 پرید، برجست.» می‌توان فهمید كه اوّلاً امر الهی وجوب فوری داشته است و ثانیاً پیامبر اكرم(ص) به‌ خاطر علاقه وافری كه به همسر خویش داشت، به محض رخصت الهی برای دیدار حضرت خدیجه(س)، به منزل ایشان رفت و این عشق دو طرفه بود؛ زیرا در حدیث آمده است كه حضرت خدیجه(س) هنگامی كه صدای پیامبر(ص) را شنید، با شادمانی و خوشحالی فراوان در را باز كرد.
«قَالَتْ خَدِیجَةُ فَقُمْتُ فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً بِالنَّبِيِّ(ص) وَ فَتَحْتُ الْبَابَ»30
پیامبر(ص) هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو می‌ساخت و دو ركعت نماز مختصر می‌خواند، سپس در بستر قرار می‌گرفت؛ ولی در آن شب ظرف آبی طلب نكرد و برای نماز خواندن آماده نشد و این همان مطلب قبلی، یعنی سرعت و تعجیل در تنفیذ امر الهی را اثبات می‌كند. آری، امر الهی.

7 ـ 1. احساس بارداری در همان لحظات اوّل برای حضرت خدیجه(س)
در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه(س) به امر الهی از صلب نبوّت به رحم مطهّر منتقل شد و این نكته مهمّی بود كه در جمله حضرت خدیجه(س)، هویداست؛ اینكه برخلاف تمام انعقاد نطفه‌ها، حضرت خدیجه(س) از همان لحظه متوجّه باردار شدن خود گردید.
«فَلَا وَ الَّذِی سَمَكَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّی النَّبِيُّ(ص) حَتَّی حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَةَ فِی بَطْنِی؛31
سوگند به آنكه آسمان را برافراشت و آب را از چشمه‌ها جاری ساخت، رسول خدا(ص)در آن شب از من دور نگردید، مگر اینكه سنگینی حمل فاطمه(س) را در وجود خود احساس كردم.»
یكی از بیشترین بحث‌هایی كه در مورد حضرت فاطمه(س) مطرح شده است، تناسب ایشان با درخت طوبا است كه به جرئت می‌توان گفت میوه‌های درخت طوبا، اصل و اساس وجود مقدّس حضرت فاطمه(س) را تشكیل داده‌اند؛ یعنی عصاره‌ای از بهشت.

8 ـ 1. نقش درخت طوبا در تولّد حضرت زهرا(س)
به دلیل اهمّیت موضوع و نقش طوبا در تولّد و ازدواج آن حضرت، به توضیح مختصری در مورد طوبا و چند نمونه از احادیث آن اشاره می‌گردد.
در زبان هندی و حبشی، طوبا یكی از نام‌های بهشت است32 و اصل مادّه آن به معنای دوری از آلودگی ظاهری و باطنی است و متضادّ آن خَبُثَ می‌باشد.33 مرحوم طبرسی در تفسیر خود، ده مورد معنی را در زیر آن می‌آورد.34 در مجموع می‌توان گفت هر كدام از آن موارد به جنبه‌ای از آن اشاره دارد.
واژه طوبا به همراه مشتقّاتش پنجاه بار در قرآن كریم به كار رفته است. خود این واژه، به طور اختصاصی در آیه 29 «سوره رعد» آمده است:
«طوبی لَهُم و حُسنُ مَآب.»

9 ـ 1. طوبا و حضرت فاطمه(س)
در مورد تولّد حضرت فاطمه(س) و كیفيّت پیش از آن و همچنین زندگی و ازدواج آن حضرت در ارتباط با شجره طوبا احادیثی آمده كه به اختصار به چند مورد از آنها اشاره می‌كنیم تا پرده‌ای دیگر از حقیقت طوبا و نقش طوبا در تولّد آن بانو، برای ما برداشته شود.
پیش‌تر بیان گردید كه پیامبر اكرم(ص) ماجرای ورود به بهشت و خوردن میوه درخت طوبا و تبدیل آن به نطفه صدّیقه كبرا(س) را برای عایشه و (زنان دیگر خویش) بیان كرد. در آخر حدیث آمده:
«فَكُلَّما اِشتَقتُ اِلی الجَنَّةِ قَبَّلتُها وَ ما قَبَّلتُها الّا وَجدتُ رائحةَ شجرةِ طوبی مِنها، هِی حوراءُ انسیةُ؛35
پس هر گاه كه مشتاق بهشت می‌‌شوم، او را می‌بوسم و بوی درخت طوبا را استشمام می‌كنم. او [حضرت فاطمه(س)] فرشته‌ای با ظاهر انسانی است.»
این حدیث، بسیار مشهور و معروف است كه بیان می‌كند حضرت فاطمه(س) چه تناسبی با درخت طوبا دارد. فاطمه زهرا(س) در حدیثی این‌گونه معرفی شده است:
«الصدّیقةُ الكبری، راحةُ روحِ المصطفی، حامِلةُ البَلوی مِن غیرِ فزعٍ وَ لا شَكوی وَ صاحِبَةُ شَجَرَةِ طُوبی؛36
صدّیقه كبرا، آرامش روح پیامبر(ص) و حمل‌ كننده بلاها بدون گِله و شكایتی و جزع و فزع و صاحب درخت طوبا است.»
صدّیقه طاهره، حضرت فاطمه(س) در خطبه مفاخره خود با همسرش امیرالمؤمنین، علی(ع) در عباراتی خود را این‌گونه معرفی می‌كند:
«انا ثمرةُ فُؤادِهِ [فؤادِ النّبی(ص)] و عُضوٌ مِن اَعضائِهِ و غُصنٌ مِن اَغصانِهِ ... انا اِبنةُ سدرةِ المنتهی ... اَنَا الشَجَرةُ الّتی تخرُجُ آكلُها، اَعنی الحسنَ(ع) و الحسینَ(ع)؛37
من میوه قلب پیامبر(ص) و عضوی از اعضای او و شاخه‌ای از شاخه‌های آن هستم. من دختر سدره المنتهی هستم. من درختی هستم كه میوه‌هایش خارج می‌گردد؛ منظورم حسن(ع) و حسین(ع) است.»
در مورد ازدواج حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع) و حضرت فاطمه(س) «مَرَجَ البَحرَینِ یلتَقِیانِ»38 باید گفت كه چون حضرت فاطمه زهرا(س) صاحب عصمت بود، كُفو او نیز باید صاحب عصمت باشد و مرد غیر معصوم را بر زن صاحبِ عصمت راهی نیست. در ازدواج آنها همانند ازدواج پیامبر(ص) و
حضرت خدیجه(س) آمده كه «درخت طوبا» از جانب خداوند دستور یافته كه دُرهای خود را نثار بهشتیان كند. در اینجا بود كه پیك مخصوص، پیدایش حسن(ع) و حسین(ع) را در اثر این ازدواج به پیامبر گرامی(ص) نوید می‌دهد:
«سَيُولدُ مَنها وَلَدان سَيِّدا شِبابِ أهلِ الجنَّةِ و بِهِما تَزَيَّنَ اهلُ الجنّه؛39
از آن ازدواج، دو سرور جوانان اهل بهشت متولّد خواهند شد كه به‌ وسیله آن دو مولود، اهل بهشت تزیین می‌شوند.»
صاحب «المناقب» در مورد درخت طوبا و ازدواج حضرت فاطمه(س) می‌آورد:
«نَصَبَ الجلیلُ لجبرئیل مِنبراً فی ظِلِّ طُوبی مِن مُتونِ زبرجدِ/ شَهِدَ الملائكةُ الكِرامُ وَ رَبُّهُم وَ كَفَی بِهِم وَ بِرَبِّهم مِن شُهَِّدِ/ وَ تَنَاثَرَت طُوبی علیهم لؤلؤاً وَ زَمرُّداً مُتَتابِعَاً لَم يَعقِد/ وَ مَلاكُ فاطمةَ الذی ما مِثله فی متهم شَرَفٍ و لا فی منجِد؛40
در بحث ازدواج حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع) و حضرت فاطمه(س) علاوه بر درخت طوبا، درخت سدر نیز مأمور نثار كردن دُر‌ها و یاقوت‌های خود به میمنت این ازدواج شد.
عن جابرِ بنِ عبد الله، قال لمّا زوَّجَ رسول‌الله(ص) فاطمةَ(س) مِن عليٍ(ع) أتاهُ ناسٌ مِن قُریش فَقَالُوا إنَّكَ زَوَّجتَ علیاً بمهرٍ خسیسٍ فَقالَ ما أَنا زَوَّجتُ علیاً، وَ لكنَّ اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ زَوَّجَهُ... ، أَوحی اللهُ إلی السِّدرةِ أن انثری ما عَلیك، وَ نَثَرت الدُرَّ و الجواهرَ و المَرجانَ...؛41
از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است، هنگامی كه پیامبر(ص) حضرت فاطمه(س) را به ازدواج امیرالمؤمنین(ع) درآورد، گروهی از قریش نزد وی آمدند و گفتند: شما او را با مهر ناچیزی به ازدواج علی(ع) درآوردید. پیامبر(ص) فرمودند: «من او را به ازدواج علی(ع) درنیاوردم؛ بلكه خداوند آن ازدواج را منعقد كرد و ... خداوند به سدره المنتهی دستور داد تا آنچه كه دارد بر فاطمه(س) نثار كند. پس آن دُرّ و جواهر و مرجان خود را نثار نمود.»
در «تفسیر عيّاشی»، حدیثی آمده است كه مقام زهرای اطهر(س) را این‌گونه بیان می‌كند:
لقد نَحَلَ اللهُ طوبی فی مهر فاطمه(س) و جَعَلَها فی دار عليّ بن ابی‌طالب(ع)؛42
خداوند درخت طوبا را در مهر حضرت فاطمه(س) به او بخشید و آن را در خانه علی(ع) قرار داد.
عبدالوهّاب شعرانی در كتاب «الیواقیت و الجواهر» آورده است:
اگر تو بگویی اصل شجره طوبی در كدام منزل از بهشت است، جواب این است كه محیيّ ‌الدّین در «فتوحات» و شیخ ابن ابی منصور در رساله خود گفته‌اند: اصل شجره طوبی در منزل عليّ بن ابی‌طالب(ع) است، به سبب اینكه شجره طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(س) است. پس هیچ ‌یك از هشت درِ بهشت و نه خانه‌ای و نه مكانی به آن درجه نیست؛ مگر اینكه در آن شاخه‌ای از شجره طوبی است كه غالب مردم نمی‌دانند اصل آن در كجاست ... و تماميّت این نعمت نیست، مگر به جهت اینكه سرّ هر نعمتی كه در بهشت است و هر نصیبی كه در آن به اولیا می‌رسد، مُتفرِّع از نور فاطمه(س) است.43
بنابراین، مرتّب او را می‌بوسید و می‌فرمود:
«فَكُلمَّا اشتَقتُ اِلی الجَنَّةِ قَبَّلتُها وَ ما قَبَّلتُها الّا وَجَدتُ رائحةَ شجره طوبی منها؛44
هر گاه كه مشتاق بهشت می‌شوم، او را می‌بوسم و بوی درخت طوبی را استشمام می‌كنم.»
نیز جمله «فَانَا اِذا إشتَقتُ اِلَی الجَنَّةِ اَدنَیتُها (فاطمه) فَشَممتُ ریحَ الجَنَّةِ؛45
پس من هنگامی كه مشتاق بهشت می‌شوم، به او نزدیك می‌شوم و بوی بهشت را استشمام می‌نمایم.»
حال به وجود حرف «ط» در این واژه‌ها نگاهی بیندازیم: مصطفی، فاطمه، عليّ بن ابی‌طالب. ضمن اینكه در نام دیگر ائمّه حرف «ط» دیده نمی‌شود. از حضرت موسی بن جعفر(ع) نقل شده كه وی به نقل از پدرانش فرمودند:
«از پیامبر درباره طوبی سؤال شد. فرمود: «درختی است كه اصل آن در خانه من و شاخه‏های آن در خانه‏های اهل بهشت است.» سپس بار دیگر از حضرتش سؤال كردند. فرمود: «اصل آن در خانه علی است.» علّت را سؤال كردند. فرمود: «خانه من و علی در بهشت، در یك مكان است.»46
طوبی به وجود هر سه گره خورده است. بار دیگر به حرف «ط» در این آیه دقّت كنیم. «إنّا أعطیناكَ الكوثر»47 فاطمه كوثر است و نور خدا «یریدون لِیطفِئوا نورَ اللهِ بِافواهِهِم...»48 راز فاطمه «و السرّ المستودع فیها»49 تا ظهور ناظر طوبی، یعنی حضرت وليّ عصر(عج) پا برجاست.

2. اسرار، كیفيّت و نكات مربوط به ولادت
در مورد تاریخ تولّد حضرت فاطمه(س) اندكی اختلاف وجود دارد؛ امّا از نظر دوست‌داران و پیروان حقیقی آن حضرت، تمسّك به نقل ائمّه اطهار(ع)، صحیح‌ترین و قطعی‌ترین تاریخ، پنج سال بعد از بعثت، در بیستم جمادی‌الآخر هجری قمری است. در مورد سال‌های ازدواج و شهادت ایشان، چندان مورد اختلاف وجود ندارد؛ یعنی ازدواج در سال اوّل یا دوم هجرت و شهادت در تاریخ یازدهم هجرت؛ امّا در اینكه حضرت در این وقایع چه سنّی داشته‌اند، مورد اختلاف است و آن به تعیین زمان ولادت ایشان بستگی دارد.
آنچه كه مسلّم است، ولادت آن حضرت بنا بر روایات بعد از بعثت اتّفاق افتاده است:
أَنَّ فَاطِمَةَ(س) وُلِدَتْ بَعْدَ مَا أَظْهَرَ اللهُ نُبُوَّةَ أَبِیهَا ‏بِخَمْسِ سِنِینَ وَ قُرَيْشٌ تَبْنِی الْبَيْتَ وَ رُوِيَ أَنَّهَا وُلِدَتْ فِی جُمَادَی الْآخِرَةِ يَوْمَ الْعِشْرِینَ مِنْهُ سَنَةَ خَمْسٍ وَ أَرْبَعِینَ مِنْ مَوْلِدِ النَّبِيِّ(ص)؛50
همانا فاطمه(س) بعد از اینكه خداوند نبوّت پدرش را آشكار كرد، متولّد شد. حضرت فاطمه(س) در سال پنجم، در حالی كه قریش «خانه كعبه» را بنا یا تعمیر می‌كرد، در روز 20 جمادی الآخر در سنّ 45 سالگی پیامبر(ص) متولّد شد.
همچنین آمده است:
رُوِيَ أَنَّ فَاطِمَةَ(س) وُلِدَتْ بِمَكَّةَ بَعْدَ الْمَبْعَثِ بِخَمْسِ سِنِینَ وَ بَعْدَ الْأَسْرَی [الْإِسْرَاءِ] بِثَلَاثِ سِنِینَ فِی الْعِشْرِینَ مِنْ جُمَادَی الْآخِرَةِ؛51
روایت شده كه فاطمه(س) در «مكّه»، پنج سال بعد از بعثت ـ سه سال بعد از معراج ـ در روز بیستم جمادی ‌الآخر متولّد شده است.
به نظر قوی، این بازسازی كعبه برای بار دوم بوده است.
تاریخ ولادت حضرت فاطمه(س) مسئله بسیار مهمّی است؛ زیرا ثبت دقیق این وقایع، مستندات تاریخی را قوی‌تر می‌كند و مسئله ازدواج و به خصوص شهادت آن حضرت را نیز دقیق‌تر و آشكارتر می‌سازد و شاید همین اختلاف در ولادت ایشان، همانند مخفی ‌بودن قبرش از اسرار الهی باشد. البتّه ما در این نوشتار در پی اثبات زمان و سال تولّد ایشان نمی‌باشیم. درباره حوادث، رویدادها و نكات زمان تولّد ایشان می‌توان به نكات زیر اشاره نمود:

1 ـ 2. تكلّم حضرت فاطمه(س) با مادر خویش در زمان بارداری
هنگامی كه حضرت خدیجه(س)، با پیامبر(ص) كه فردی یتیم و فقیر بود، ازدواج نمود، زنان مكّه از او دوری می‌گزیدند، به او وارد نمی‌شدند و سلام نمی‌كردند. از این‌ رو، حضرت خدیجه(س) احساس تنهایی می‌نمود.
فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ(س) صَارَتْ تُحَدِّثُهَا فِی بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ كَانَتْ خَدِیجَةُ تَكْتُمُ ذَلِكَ عَنْ رسول ‌الله(ص) فَدَخَلَ يَوْماً وَ سَمِعَ خَدِیجَةَ تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ فَقَالَ لَهَا يَا خَدِیجَةُ مَنْ يُحَدِّثُكِ قَالَتِ الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی يُحَدِّثُنِی وَ يُؤْنِسُنِی؛52
زمانی كه به فاطمه باردار شد، حضرت فاطمه(س) در بطن حضرت خدیجه با او حرف می‌زدند و او را به صبر و شكیبایی دعوت می‌نمودند. حضرت خدیجه حرف زدن فاطمه(س) با خود را از پیامبر(ص) مخفی می‌كرد تا اینكه روزی رسول خدا شنید كه حضرت با فاطمه(س) صحبت می‌كنند. فرمودند: «با چه كسی سخن می‌گویی؟» عرض كرد: جنینی كه در شكم من است، پیوسته با من حرف می‌زند و موجب آرامش من می‌شود.
حضرت فاطمه(س) علاوه بر لقب امّ ابیها، مادر خود را نیز در حالت جنینی، به صبر و شكیبایی دعوت می‌نمود.

2 ـ 2. بشارت به دختر بودن جنین و ادامه نسل با بركت پیامبر(ص) توسط آن جنین
پیامبر(ص) به حضرت خدیجه(س) فرمودند:
«هَذَا جَبْرَئِیلُ يُبَشِّرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَّسَمَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَيْمُونَةُ وَ أَنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی سَيَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَيَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً فِی الْأُمَّةِ يَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِهِ؛53
جبرئیل به من خبر داد كه آن جنین دختر است و نسلی پاك و مطهّر دارد و خداوند متعال نسل مرا از ذريّه او قرار خواهد داد و از نسل او امامانی خواهند آمد كه پس از من و بعد از اتمام وحی، خلیفه‌های الهی بر روی زمین خواهند بود.»
نكته مهمّ این قسمت، آن است كه معمولاً نسل هر فردی از طریق فرزند ذكور وی ادامه می‌یابد و اصطلاحاً به كسی كه فرزند پسر ندارد، ابتر می‌گویند؛ ولی از رازهای دیگر وجود مقدّس حضرت زهرا(س) این است كه در آن جامعه جاهلی و دیدگاهی كه نسبت به دختر داشتند، نسل برترین انسان جهان هستی از طریق او ادامه می‌یابد و خلیفه‌های الهی از دامن او رشد یافته و زمینه‌ساز سعادت انسانی می‌گردند.

3 ـ 2. حضور چهار زن برتر جهان هنگام تولّد
هنگامی كه زمان فارغ شدن و وضع حمل زنی می‌رسد، معمولاً زن‌ها برای كمك به او می‌شتابند؛ ولی هنگامی كه حضرت خدیجه(س) به زنان قریش و بنی‌هاشم پیغام كمك فرستاد، آنها با كینه‌ای كه از ازدواج ایشان با پیامبر(ص) به دل داشتند، از كمك به او سر باز زدند و به یاری او نیامدند. در این هنگام، خدایی كه تمام مقدّمات و برنامه‌ریزی خود را برای تولّد این بانو، آماده و مهيّا ساخته بود، رسولان خود را برای یاری فرستاد:
«دَخَلَ عَلَيْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ طِوَالٍ كَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی‌هاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِی يَا خَدِیجَةُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّكِ إِلَيْكِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُكِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِيَ رَفِیقَتُكِ فِی الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ صَفْرَاءُ [صَفُورَاءُ] بِنْتُ شُعَيْبٍ؛54
چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند كه بیشتر، زنان بنی‌هاشم بودند. حضرت خدیجه چون آنها را دید، ترسید. یكی از آنان گفت: ای خدیجه! ناراحت مباش؛ چرا كه ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است. ما خواهران تو هستیم؛ من ساره هستم و ایشان آسیه، دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم، دختر عمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است.
چهار زن برتر جهان، همراه حضرت خدیجه(س) از برای چنین امر مهمّی مأمور شده و كمر به خدمت چنین وجودی بسته بودند.

4 ـ 2. نورانی‌شدن خانه‌های مكّه و سرتاسر غرب و شرق زمین
«فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی‏ الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُيُوتَاتِ مَكَّةَ وَ لَمْ يَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِكَ النُّورُ؛55
پس هنگامی كه حضرت فاطمه(س) پا به عرصه زمین نهاد، نوری عظیم از ایشان بلند شد تا اینكه این نور به تمام خانه‌های مكّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند. این همان «مثلُ نورِهِ كَمِشكا\»56 و «نور الله»57 است.»
شكوفه‌ها، شگفت‌زده از طراوات نوزادی شدند كه عطر خدا را به همراه داشت و ستارگان، خیره در سیمای طفلی شدند كه نور آفریدگار در آن باز تابیده بود و حضرت خدیجه(س) شادمان از ولادت دختری كه بوی عصمت می‌داد و طعم بهشت داشت.

5 ـ 2. خوراندن آب كوثر به حضرت فاطمه(س)، شست‌وشو با آن و لباس‌های بهشتی
پس از آنكه حضرت متولّد شد، زنی كه در مقابل حضرت خدیجه(س) بود، آن نوزاد را گرفت، اندكی از آب كوثر كه قبلاً توسط حورالعین آماده گشته بود، به او خورانید و در آب كوثر شست‌وشو داد و با دو پارچه سفید رنگ كه از شیر، سفید‌تر و از مشك و عنبر خوش‌بوتر بودند، یكی را بر بدن نوزاد و دیگری را بر سر او بست.58
این نوزاد همان كوثر، حقیقت خیر فراوان است كه خداوند وعده‌اش را به پیامبر(ص) داده بود كه: «ما به تو كوثر عطا می‌كنیم.»

6 ـ 2. شهادت بر توحید، نبوّت و امامت، اوّلین و آخرین رسالت
حضرت فاطمه(س)
نوزاد در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود:
«فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ(س) بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ أَبِی رسول‌الله(ص) سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَنَّ وُلْدِی سَيِّدُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَيْهِنَّ وَ سَمَّتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا؛59
خدایی جز الله نیست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا. همسرم علی مرتضی(ع)، سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین: سرور تمام بنی‌آدم.
سپس نام تك‌تك فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام كرد.»
اینكه دیگران چه می‌اندیشیدند، مهم نیست؛ ما را همین حدیث بس است برای صراط مستقیم. آنهایی كه این حدیث را باور ندارند، به سراغ آیات «قرآن كریم» بروند؛ آن هنگام كه حضرت مریم(س) فرزند خود را به روی دست به میان آماج تیر تهمت‌ها و ناسزاها آورد، حضرت عیسی(ع) لب به سخن گشود و فرمود:
«اِنّی عَبدُالله آتانِی الكتابَ و جَعَلَنی نَبیا؛60
من بنده خدایم. به من كتاب داده است و مرا پیامبر قرار داده است.»
حال چگونه این نوزاد سخن نگوید كه خود، دختر اشرف انبیا و همسر و مادر یازده انسان برتر از حضرت عیسی(ع) است؟

7 ـ 2. بشارت اهل بهشت برای تولّد حضرت فاطمه(س)
در بخشی از حدیث آمده است كه حضرت فاطمه(س) به حورالعین بهشتی لبخند زد:
«ضَحِكْنَ إِلَيْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ الْجَنَّةِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَةِ فَاطِمَةَ(س)؛61
حورالعین و اهل بهشت یكدیگر را برای تولّد فاطمه(س) بشارت گفتند.»
این‌چنین است كه خداوند و بهشت به وجود او افتخار می‌كند.
و َإفتَخَرَ جبرئیلُ بِكَونِهِ مِنهُم؛62
جبرئیل از اینكه از آنها (خاندان پیامبر) باشد، افتخار می‌كند.

8 ـ 2. رشد معجزه‌سان حضرت فاطمه(س)
كَانَتْ تَنْمِی فِی كُلِّ يَوْمٍ كَمَا يَنْمِی الصَّبِيُّ فِی شَهْرٍ وَ فِی شَهْرٍ كَمَا يَنْمِی الصَّبِيُّ فِی سَنَةٍ؛63
حضرت فاطمه(س) در هر روز به ‌اندازه‌ای رشد می‌كردند كه بچّه‌های دیگر در ماه به آن اندازه رشد می‌كنند و هر ماه تا به حدّی كه بچّه‌های دیگر در یك سال.

9 ـ 2. اذان و اقامه گفتن پیامبر(ص) در گوش حضرت فاطمه(س)
از حضرت علی(ع) روایت شده:
«هنگامی كه فاطمه(س) متولّد شد، پیامبر(ص) وارد شد و در گوش راست حضرت فاطمه(س) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و پیامبر(ص) با هر كس مانند این انجام داد، از شیطان در امان ماند.»64
و این تازه آغازی بود برای رازهای پیچیده حضرت فاطمه(س) و ما فقط می‌توانیم بگوییم:
الّلهمَّ صَلِّ علی فاطمةَ و أبیها و بَعلِها وَ بَنیها و السِّرالمُستَودِعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُكَ.
و از او بخواهیم: «یا فاطمةُ! إشفَعی لَنا فی الجَنَّةِ»
لا تَقسَ فَضلَهُم لِلأنبیاء أجَل فَإنَّ سَلمانَهُم بعدَ تصغیرِ سلیمانُ؛65
فضل و برتری آنها را با انبیا قیاس نكن؛ همانا سلمانِ آنها را اگر (با لفظ) كوچك كنی، سلیمان می‌شود.

منبع : http://www.mouood.org/component/k2/item/3671-%DA%AF%D8%B0%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%B3.html


نظرات شما عزیزان:

baran
ساعت12:27---25 ارديبهشت 1391
بی هیچ ترحمی رهایم کردی

در انجمن انگشت نمایم کردی

بیهوده برای تو غزل می خواندم

در جنگلی از درد رهایم کردی

در چهره ی من شکست مفهوم نداشت

امروز تو محتاج عصایم کردی

یکبار نفهمیده خطایی کردم

مجبور به تکرار خطایم کردی

ای کاش دو چشم تو مرا می فهمید

در سادگی ام غرق عزایم کردی

در عمق دلم همیشه جا پای تو هست

هرچند که دیوانه سرایم کردی

بگذار کلام آخرم این باشد

افسوس که از خودم جدایم کردی



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب