داراب
 
درباره وبلاگ


خدا یا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم،و ان گونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم ________ _______ ______ _____ ____ بی انتهــــــــــــــــــــــــــــــــاتــریــــن
بــــی انـتــهــاتــریــن
عــبــرتـــــــــــــــ
شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, :: 18:59 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ

نگاهی مختصر به دارابگرد

شهرستان داراب واقع در جنوی شرقی استان فارس،همجوار با استان هرمزگان.دارای آب و هوایی گرم و نیمه خشک می باشد.براساس پژوهش‌های باستان‌شناسی قدمت این منطقه که در گذشته دارابگرد نامیده می‌شده به هزارهٔ پنجم قبل از میلاد(عصرسفال نخودی و مقارن باتمدن سیلک ۲ کاشان) می‌رسد. تپه ها و تل‌های باستانی مناطق مادوان و خسویه ازجمله آثار زیستگاه‌های انسانی در دوران ماقبل تاریخ درناحیه دارابگرد می‌باشند. بنای شهرکهن دارابگرد که آثار آن در ۷ کیلومتری جنوب شهر کنونی داراب قراردارد به صورت مدور در منطقه ای وسیع و دارای خندقی بزرگ بنا شده است .بنای این شهر بر اساس شواهد موجود به اوایل عصرهخامنشیان می‌رسد.
. بنابر روايت تاريخي شهردارابگرد توسط داراي بزرگ كه در ادبيات پهلوي و اسلامي از وي به نام داريوش بزرگ ياد شده ايجاد شده و فردوسي شاعر نامور ايران دراين باره مي‌فرمايد:
چو بگشاد داننده زآن آب بند   یکی شهر فرمود بس سودمند
بفرمود کز هند وز رومیان         بیارند کارآزموده ردان
چو دیوار شهر اندر آوردگرد       ورا نام کردند دارابگرد
یکی آتش افروخت از تیغ کوه   پرستیدن آذر آمد گروه
ز هرپیشه‌ای کارگر خواستند    همه شهر ازایشان بیاراستند
 
داراب و ساسانیان
 آخرین امیر دارابگرد درعصر اشکانیان پیری نام داشته و پس از وی اردشیر بابکان براین شهر تسلط می‌یابد و سپس با کنترل سراسر ایران امپراتوری ساسانی راتأسیس می‌نماید. از این جهت دارابگرد نخستین مقر حکومتی ساسانیان بوده‌است. دارابگرد در عصر ساسانیان اهمیت فراوانی داشته ‌است و پیشینهٔ آثار تاریخی این شهرستان متعلق به این دوره می‌باشد. ضرابخانه بزرگی نیز در دارابگرد دایر بوده که در دوران اسلامی نیز فعال بوده‌است.
 
ورود اسلام
این منطقه در سال ۲۳ هجری توسط سپاهیان مسلمان بدون خون ریزی فتح می‌شود و حکومت آن در اختیار سرداران عرب و سپس در کنترل خاندان شبانکاره قرار می‌گیرد. پس از ورود اسلام این شهر تا قرن پنجم هجری قمری، همواره آبادان بوده‌ است
 
داراب در عصر سلجوقیان
داراب در سدهٔ پنجم هجری و به دلیل تهاجم گسترده سلجوقیان دچار آسیب و ویرانی می‌شود و اهالی به ناحیه جدیدی در شرق شهر فعلی بنام تنگ رمبه کوچ می‌نمایند و پس از حمله مجدد سلاجقه به ناحیه جدید و تصرف قلعه مستحکم رمبه که با دسیسه سلاجقه صورت گرفت، اهالی به ناچار به محل فعلی داراب عزیمت می‌کنند.
 
داراب در عصر صفویان و زندیان
اما در عصر صفویه با توجه حکام وقت و قرار گرفتن اراضی این شهر تحت عنوان «اراضی خاصه» رو به آبادانی می‌گذارد و به نوشته منابع تاریخی این دوره یکی از پنج وزیرنشین فارس محسوب می‌شده ‌است. این شهر تا دوران زندیه از ولایات مهم فارس بوده ‌است
 
داراب و امام حسن
در تاریخ می خوانیم كه : « امام حسن مجتبی (ع) ضمن شرایط صلح خود با معاویه شرط كردند قسمتی از خراج دارابگرد فارس را به او بپردازند. تا هزینه خانواده شهدای « جمل و صفین» را تامین كند.در این زمان امام حسین مجتبی دحیه انصاری از یاران نزدیک پیامبر را مآمور ارشاد و راهنمایی مردم داراب قرار داد.
 
دحیه کلبی انصاری
. دحیه قبل از اسلام تاجر و از سران معروف بود است. دحیه راانصاری گویند، چون جمعی از مردم مدینه که به یاری پیامبر شتافتند به انصار معروفشدند و چون دحیه یکی از آن افراد بود به دحیه کلبی انصاری معروف شد. دحیه از طایفهبنی کلب است. موطن آنها بین حجاز و سوریه است و قبیله بنی کلب در دوران جاهلیت دردومة الجندل (تبوک) در اطراف شام اقامت داشته اند. دحیه دارای تباری اصیل است و
از اولاد عدنان است که جد بیستم رسول الله می باشد. دحیه یکی از فرمانروایان عرببود که 700 نفر تحت فرمان داشت و از نفوذ اجتماعی خاصی برخوردار بود که پیامبر درحق او دعا کرد و او اسلام آورد. دحیه چهره ای زیبا و چشمانی نافذ داشت وقتی کهجبرئیل به صورت بشر بر پیامبر وارد می شد، به شکل دحیه کلبی بر رسول خدا جلوه گر میشد. ابن عباس می گوید: دحیه وقتی داخل شهر می شد کسی نمی ماند مگر آنکه گردن بکشد تا چهرهزیبای او را تماشا کند(نقل از اسدالغابه ج2). او را جزء 6 نفری برشمرده اند که ازابتدا اسلام آورد. او در همه جنگها به جز جنگ بدر همراه پیامبر بود. در بازگشت ازجنگ حنین، جبرئیل به صورت دحیه کلبی دیده شد.
از علی علیه السلام نقل شده که بر رسول خدا وارد شدم دیدم حضرت خوابیده و سرمبارکش روی زانوی دحیه کلبی است. به دحیه سلام نمودم، جواب مرا چنین گفت: و علیکم السلام یا امیرالمؤمنین وامام المتقین و فارس المسلمین و قائد العز المحجلین و قاتل الناکثین والمارقینوالقاسطین؛سلام بر تو ای امیر مؤمنان، و مقتدای پروا پیشگان و یکه سوارمسلمانان و پیشرو سفیدرویان و جهاد کننده با پیمان شکنان (اصحاب جمل)، مارقین (خوارج نهروان)، و قاسطین (معاویه و یارانش). سپس پیامبر از خواب بیدار شد و فرمودبا چه کسی صحبت می کردی که علی علیه السلام ماجرا را گفت، پیامبر فرمود او جبرئیلبود و خواست که به تو بفهماند که خداوند تو را به این اسم ها نامگذاری کرده است. (بحار ج18 ص267)
حذیفة بن یمان می گوید: رسول خدا به اصحاب فرمود هرگاه دیدید که دحیه کلبی درنزد من است هیچ کس در این حال به نزد من نیاید. این مطلب که جبرئیل به صورت دحیهنازل می شد، از ام سلمه و عایشه نقل شده است و اسنادی از کتب معروف در دست است. فاطمه سلام الله علیها می فرمود، همواره دحیه کلبی نزد رسول خدا می آمد، رسول خدابه من می فرمود برای عمویت متکا بیاور، من متکا می آوردم. هرگاه دحیه (جبرئیل) برمیخاست از بین لباس او چیزی بر زمین می ریخت پیامبر به من می فرمود، آن اشیاء را جمعکن که عطر عنبر است و از بال های جبرئیل ریخته است. این سخن بدان معناست که حضرتزهرا سلام الله علیها او را می دیده است. ذکاوت و هوش دحیه قابل توجه است. او اخلاقو آداب قبیله ها و ملیت های مختلف را بررسی می کرد و به خاطر می سپرد به طوری که بافرهنگ اجتماعی آنها کاملا آشنا بود از این رو رسول خدا که از منبع وحی بهره می بردبرای هدف بسیار مهم و حیاتی خود که همانا تبلیغ اسلام در بطن سرزمین قدرتمند رومبود دحیه را انتخاب کرد. دحیه در جنگ خیبر هم شرکت داشت. پیامبر اکرم و هزار و ششصدسرباز و دویست سواره نظام و دحیه کلبی همراه پیامبر در این عملیات باشکوه شرکتداشتند.
نقش دحیه در مسلمان شدنقیصر روم:
پیامبر اکرم (ص) دحیه را به عنوان قاصد و سفیر خود نزد "هرقل" فرستاد و او را به اسلام دعوت کرد. هرقل شخصا اسلام را قبول کرد ولی لشگریان وارکان دولتی از قبول اسلام سرباز زدند.
وفات دحیه:
سال وفات دحیه را 45 یا 48 هـ ق نقل کرده اند. مدفن او در دارابفارس است گفته اند .در کتابارزشمند مجمع الرجال قهپایی ج2 ص76 به این شکل نقل شده است: «و هو مدفون فی قرب دارابجرد و هیبلدة من اعمال فارس و قبره یزار و یتبرک به» دحیه در نزدیکی دارابجرد به خاکسپرده شده است و دارابجرد شهری در استان فارس می باشد و قبر دحیه در 8 کیلومتریداراب محل زیارت مردم است. اهالی و زوار به آرامگاهش تبرک می جویند.
لغت نامه دهخدا، قلعه دحیه در دارابجرد فارس را منسوب به او دانسته است و همچنیندر دائرةالمعارف فارس، آثارالعجم و فارسنامه ناصری به این موضوع اشاره شده که مزاردحیه کلبی در داراب فارس می باشد.
 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب