حریفی کوچک اما پیروز
 
درباره وبلاگ


خدا یا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم،و ان گونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم ________ _______ ______ _____ ____ بی انتهــــــــــــــــــــــــــــــــاتــریــــن
بــــی انـتــهــاتــریــن
عــبــرتـــــــــــــــ
چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:داستانهای آموزنده, :: 11:44 ::  نويسنده : حــسیـــنــــــ


گنجشکی در کنار دریا بر سر درختی لانه داشت فیلی بود هر روز می آمد و خود را به ان درخت می مالید و گنجشک را از تکان و لرزش درخت ناراحت می کرد و گنجشک هم چاره ای نداشت گنجشک روزی با خود گفت فیل دشمنی بزرگ است و او را جز به حیله هلاک نتوان کرد.

پس به نزدیک پشه رفت و گفت:اگر چه پیش از این روابط من و تو دوستانه نبوده اکنون آمده ام تا از تو معذرت بخواهم و امید عفو دارم.مرا به تو حاجتی است و امیدوارم که مرا نومید نگردانی.

پشه گفت:حاجتت چیست؟گفت گرفتاری من در این است که این فیل همسایه هر روز لانه و آشیانه ی مرا می لرزاند به حدی که بیم آن میرود لانه ام متلاشی گردد و جوجه هایم از بین بروند از تو می خواهم تا چشمان فیل را با نیش خود مجروح کنی.

پشه قبول کرد و تعداد کثیری از پشه ها آمدند و چشمهای فیل را با نیشهای خود زخمی و مجروح کردند.

گنجشک از نزد پشه به پیش مگس رفت و گفت ای مگس عزیز.حاجتی به پشه داشتم برایم انجام داد و به قول و وعده ی خود وفا کرد و لکن مقصود من باهمت و سعی تو به حد کمال می رسد،پشه چشمان فیل را ریش و زخمی نموده حال از تو می خواهم بر آن جراحتها بنشینی و با پلیدی و کثافت خود کاری کنی که آن جراحتها کرم افتد و فیل به کلی نابینا شود.

پس مگس آمد و بر آن جراحت کثافت کرد تا چشمان فیل به کلی کور و نابینا گردید.

پس از کور شدن چشمان فیل،گنجشک گفت:اگر چه من تا حدی انتقام خود را از فیل گرفتم ولی باید او را هلاک کنم.بدین منظور به نزد قورباغه رفت و گفت به کمک پشه و مگس دشمن من ضعیف شده ولی با لطف تو کلک او به کلی کنده می شود،قورباغه گفت من چه خدمتی می توانم بکنم.

گنجشک گفت باید در موضعی ار دریا که عمیق تر باشد توقف کنی و مرتبا صدای قورقورت را سر دهی تا آواز تو به گوش فیل برسد و با هدایت آوازت به طرف آب بیاید چون نابیناست به محض قدم گذاردن در آب غرق می شود و من برای همیشه از شر او راحت می شوم.

قورباغه به توصیه ی گنجشک همین کار را کرد و در موضعی از دریا که خیلی گود بود شنا کنان صدایش را بلند نمود و پشت سر هم قورقور کرد.فیل تشنه همین که آواز قورباغه را شنید رو به آن سمت رفت همین که به لب آب رسید و قدم به روی آب گذارد فورا غرق شد و گنجشک ضعیف بدین مکر و حیله از شر او خلاصی یافت.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب